کلیات مدیریت زنجیره تامین
دکتر مهدی غضنفری افشین
ریاضی،مسعود کاظمی
چکیده
در دنیای رقابتی امروز با توجه به ویژگیهای محیطهای جدید
تولیدی و طبیعت مشتریان، دیگر شیوههای مدیریت تولید گذشته که یکپارچگی کمتری را
در فرآیندهایشان دنبال میکردند کارآیی خود را از دست دادهاند و امروزه شرکتها
نیازمندند تا یکپارچگی منظمی را در تمام فرآیندهای تولیدی-از ماده خام تا
مصرفکننده نهایی-ایجاد کنند.مدیریت زنجیره تامین به عنوان یک رویکرد یکپارچه
برای مدیریت مناسب جریان مواد و کالا،اطلاعات و جریان پولی،توانایی پاسخگویی به
این شرایط را داراست.
مدیریت زنجیره تامین (SUPPLY CHAIN MANAGEMENT SCM) دارای سه فرآیند عمده و اصلی است که عبارتند از:«مدیریت اطلاعات»،«مدیریت لجستیک»و«مدیریت روابط»،که در آن مدیریت روابط نقش مهم و موثری را در کل مدیریت زنجیره تامین و همچنین بهبود عملکرد آن بازی میکند و اساسا فاکتور«رابطه»عامل قوی و موثری در شکستها و موفقیتهای تجاری قبلی شرکا-تا به امروزر بوده است،به طوری که قرن بیست و یکم را «عصر اتحادها»نامیدهاند.
این مقاله درصدد است تا علاوه بر معرفی گامهای ایجاد و توسعه یک رابطه موفق، به صورت ساختاری به اصول اولیه و مفاهیم موجود برای بررسی و تحلیل روابط میان شرکا (خریداران و تامینکنندگان)بپردازد و در همین راستا در بخشی از آن انواع شبکههای موجود در تحلیل زنجیرهها و روابط میان آنها معرفی گردیده است.
1-مقدمه
در طول دو دهه اخیر،مدیران شاهد یک دوره تغییرات شگرف جهانی
به واسطه پیشرفت در تکنولوژی،جهانی شدن بازارها و شرایط جدید اقتصاد سیاسی
بودهاند.با افزایش تعداد رقبا در کلاس جهانی،سازمانها مجبور شدند که سریعا
فرآیندهای درون سازمانی را برای باقی ماندن در صحنه رقابت جهانی بهبود بخشند.
در دهههای 70-1960 سازمانها به توسعه جزئیات استراتژیهای بازار همت گماردند که بر برآوردهسازی«رضایت»مشتریان متمرکز بود. آنها بدین درک نایل آمدند که مهندسی و طراحی قوی و عملیات تولید منسجم و هماهنگ، پیش نیاز دستیابی به نیازمندیهای بازار و در نتیجه سهم بازار بیشتر است.بنابراین طراحان مجبور شدند که ایدهآل ها و نیازمندیهای موردنظر مشتریان را در طراحی محصولات خود بگنجانند و در حقیقت محصولی را با حد اکثر سطح کیفی ممکن،در حد اقل هزینه،توام با ایدهآل های موردنظر مشتری روانه بازار سازند.
در دهه 1980 با افزایش تنوع در الگوهای موردنظر مشتریان،سازمانهای تولیدی بهطور فزایندهای به افزایش انعطافپذیری در خطوط تولید،بهبود محصولات و فرآیندهای موجود و توسعه محصولات جدید برای ارضا نیازمندیهای مشتریان علاقهمند شدند که این موضوع- به نوبه خود-چالشهای جدیدی را برای آنها رقم زد.
در دهه 1990 به موازات بهبود در توانمندیهای تولید،مدیران صنایع درک کردند که مواد و خدمات دریافتی از تامینکنندگان مختلف،تاثیر به سزایی در افزایش توانمندیهای سازمان به منظور برخورد با نیازمندیهای مشتریان دارد که این امر به نوبه خود،تاثیر مضاعفی در تمرکز سازمان بر پایگاههای تامین و استراتژیهای منبعیابی بر جای نهاد.همچنین مدیران دریافتند که صرفا تولید یک محصول کیفی،کافی نیست.در واقع تامین محصولات با معیارهای موردنظر مشتری(چه موقع،کجا و چگونه)و با کیفیت و هزینه مورد؟؟؟، چالشهای جدیدی را به وجود آورد.
در چنین شرایطی به عنوان یک نتیجهگیری از تغییرات مذکور،سازمانها دریافتند که این تغییرات در طولانی مدت برای مدیریت سازمانشان کافی نیست.آنها باید در مدیریت شبکه همه کارخانجات و شرکتهایی که ورودیهای سازمان آنها را-بهطور مستقیم و غیرمستقیم-تامین میکردند،و همچنین شبکه شرکتهای مرتبط با تحویل و خدمات بعد از فروش محصول به مشتری،درگیر میشدند.با چنین نگرشی رویکردهای«زنجیره تامین»و «مدیریت زنجیره تامین»پای به عرصه وجود نهادند.
برطبق این نظریه،زنجیره تامین در یک تعریف ساده،شامل تمام فعالیتهای مورد نیاز برای ارائه یک محصول به مشتری نهایی بوده و مدیریت زنجیره تامین در واقع،مدیریت این فعالیتها در زنجیره تامین است.
عامل بسیار مهمی که شاید مهمترین و گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث میشود تا فرآیندها کاراتر و مدیریت آنها آسانتر گردد.
مجموعه سیستمهای اطلاعاتی زنجیره تامین میتواند بر روی بسیاری از تصمیمگیریهای داخلی بخشهای مختلف زنجیره تامین موثر باشد.
مدیریت روابط تاثیر شگرفی در همه زمینههای زنجیره تامین و همچنین سطح عملکرد آن دارد.
مشکلترین بخش یک مدیریت زنجیره تامین کارآمد باشد،مدیریت روابط در زنجیره تامین است.این فاکتور در تحلیلهای مدیریت زنجیره تامین،تاثیر شگرفی بر روی سطح عملکرد بخشهای مختلف زنجیره میگذارد،به طوری که بسیاری از شکستها و موفقیتها در زنجیرههای تامین،ناشی از این عامل بوده است.بنابراین واضح است که پرداختن به این موضوع در حیطه زنجیره تامین،بسیار مهم و بحرانی به نظر میرسد.
در ادامه،پس از ارائه تعاریف کاملتری «زنجیره تامین»و«مدیریت زنجیره تامین»از منظر محققان و همچنین چکیده مختصری از فرآیندهای عمده و مهم مدیریت زنجیره تامین، وارد بحث روابط و مدیریت روابط در زنجیره تامین خواهیم شد.
2-زنجیره تامین
محققان و نویسندگان مختلف،نگرشها و تعاریف متفاوتی را از زنجیره تامین ارائه کردهاند. برخی زنجیره تامین را در روابط میان خریدار و فروشنده محدود کردهاند،که چنین نگرشی تنها بر عملیات خرید رده اول در یک سازمان تمرکز دارد.گروه دیگری به زنجیره تامین دید وسیعتری داده و آن را شامل تمام سرچشمههای تامین (پایگاههای تامین)برای سازمان میدانند.با این تعریف،زنجیره تامین شامل تمام تامینکنندگان رده اول،دوم،سوم...خواهد بود.چنین نگرشی به زنجیره تامین،تنها به تحلیل شبکه تامین خواهد پرداخت.دید سوم،نگرش زنجیره ارزش «پورتر»است که در آن زنجیره تامین شامل تمام فعالیتهای مورد نیاز برای ارائه یک محصول یا خدمت به مشتری نهایی است.با نگرش مذکور به زنجیره تامین،توابع ساخت و توزیع به عنوان بخشی از جریان کالا و خدمات به زنجیره اضافه میشود.در واقع با این دید،زنجیره تامین شامل سه حوزه تدارک،تولید و توزیع است.شکل(1) این حوزهها[تدارک (PROCUREMENT) ]، تولید (PRODUCION) و توزیع، ]DISTRIBUTION و ارتباطات میان آنها را به تصویر کشیده است.
حوزههای تشکیلدهنده زنجیره تامین و فرآیند جریانات فیزیکی،اطلاعاتی و روابط آن حال با توجه به مطالب فوق،تعاریف مختصر و جامعی که میتوان از«زنجیره تامین» و«مدیریت زنجیره تامین»ارائه داد،عبارتند از: «زنجیره تامین»:مشتمل میشود بر تمام فعالیتهای مرتبط با جریان و تبدیل کالاها از مرحله ماده خام(استخراج)تا تحویل به مصرفکننده نهایی و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها.
«مدیریت زنجیره تامین»:مشتمل میشود بر یکپارچهسازی فعالیتهای زنجیره تامین و نیز جریانهای اطلاعاتی مرتبط با آنها از طریق بهبود در روابط زنجیره،برای دستیابی به مزیت رقابتی قابل اتکا و مستدام. بنابراین،اگر ما به بررسی یک سازمان منحصر به فرد در چارچوب این تعاریف علاقهمند باشیم،باید هردو شبکه تامینکنندگان و کانالهای توزیع را در آن بگنجانیم.تعریف ارائه شده برای زنجیره تامین در فوق،موضوعات مدیریت سیستمهای اطلاعات،منبعیابی و تدارکات،زمانبندی تولید،پردازش سفارشات، مدیریت موجودی،انبارداری و خدمت به مشتری را در برمیگیرد.
3-فرآیندهای اصلی
مدیریت زنجیره تامین دارای سه فرآیند عمده و بحرانی است که عبارتند از:
1)مدیریت اطلاعات،2)مدیریت لجستیک،3) مدیریت روابط (RELATIONSHIP MANAGEMENT) .
1-3 مدیریت اطلاعات:امروزه نقش،اهمیت و جایگاه اطلاعات برای همگان بدیهی است. گردش مناسب و انتقال صحیح اطلاعات باعث میشود تا فرآیندها موثرتر و کاراتر گشته و مدیریت آنها آسانتر گردد.در بحث زنجیره تامین -همانطور که گفته شد-اهمیت موضوع هماهنگی در فعالیتها،بسیار حائز اهمیت است. این نکته در بحث مدیریت اطلاعات در زنجیره، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و انتقال اطلاعات نیز صحت دارد.مدیریت اطلاعات هماهنگ و مناسب میان شرکا باعث خواهد شد تا تاثیرات فزایندهای در سرعت،دقت،کیفیت و جنبههای دیگر داشته باشیم.مدیریت صحیح اطلاعات موجب هماهنگی بیشتر در زنجیره خواهد شد.بهطور کلی در زنجیره تامین، مدیریت اطلاعات در بخشهای مختلفی تاثیرگذار خواهد بود که برخی از آنها عبارتند از:
مدیریت لجستیک(انتقال،جابجایی،پردازش و دسترسی به اطلاعات لجستیکی برای یکپارچهسازی فرآیندهای حمل و نقل، سفارشدهی و ساخت،تغییرات سفارش، زمانبندی تولید،برنامههای لجستیک و عملیات انبارداری)؛
تبادل و پردازش دادهها میان شرکا(مانند تبادل و پردازش اطلاعات فنی،سفارشات و...)؛
جمعآوری و پردازش اطلاعات برای تحلیل فرآیند منبعیابی و ارزیابی،انتخاب و توسعه تامینکنندگان؛
جمعآوری و پردازش اطلاعات عرضه و تقاضا و...برای پیشبینی روند بازار و شرایط آینده عرضه و تقاضا؛
ایجاد و بهبود روابط بین شرکا.
چنانچه پیداست،مدیریت اطلاعات و مجموعه سیستمهای اطلاعاتی زنجیره تامین میتواند بر روی بسیاری از تصمیمگیریهای داخلی بخشهای مختلف زنجیره تامین موثر باشد که این موضوع مالی از اهمیت بالای این مولفه در مدیریت زنجیره تامین است.
2-3 مدیریت لجستیک:در تحلیل سیستمهای تولیدی(مانند صنعت خودرو)،موضوع لجستیک بخش فیزیکی زنجیره تامین را در بر میگیرد.این بخش که کلیه فعالیتهای فیزیکی از مرحله تهیه ماده خام تا محصول نهایی شامل فعالیتهای زنجیره تامین را به خود اختصاص میدهد.در واقع،محدوده لجستیک تنها جریان مواد و کالا نبوده بلکه محور فعالیتهای زنجیره تامین است که روابط و اطلاعات،ابزارهای پشتیبان آن جهت بهبود در فعالیتهایش هستند.
3-3 مدیریت روابط:فاکتوری که ما را به سمت فرجام بحث راهنمایی میکند و شاید مهمترین بخش«مدیریت زنجیره تامین»به خاطر ساخت و فرم آن باشد،«مدیریت روابط در زنجیره تامین» است.مدیریت روابط،تاثیر شگرفی بر همه زمینههای زنجیره تامین و همچنین سطح عملکرد آن دارد.در بسیاری از موارد، سیستمهای اطلاعاتی و تکنولوژی مورد نیاز برای فعالیتهای مدیریت زنجیره تامین به سهولت در دسترس بوده و میتوانند در یک دوره زمانی نسبتا کوتاه تکمیل و به کار گمارده شوند.اما بسیاری از شکستهای آغازین در زنجیره تامین، معلول انتقال ضعیف انتظارات و توقعات و نتیجه رفتارهایی است که ما بین طرفین درگیر در زنجیره به وقوع میپیوندد.علاوه بر این،مهمترین فاکتور برای مدیریت موفق زنجیره تامین،ارتباط مطمئن میان شرکا در زنجیره است،به گونهای که شرکاء اعتماد متقابل به قابلیتها و عملیات یکدیگر داشته باشند.کوتاه سخن اینکه در توسعه هر زنجیره تامین یکپارچه،توسعه اطمینان و اعتماد در میان شرکا و طرح قابلیت اطمینان برای آنها از عناصر بحرانی و مهم برای نیل به موفقیت پایدار است.
1-3-3 مدل مفهومی توسعه اتحاد:مدلی است که چگونگی ایجاد و توسعه اتحادها را در زنجیره تامین-در سازمانهای مختلف-نشان میدهد.این مدل از تعدادی اجزای عمودی و افقی تشکیل شده است که اجزای عمودی آن عبارتند از:
جزء فرآیند:شرح مختصری از گامهای توسعه اتحاد است که مراحل مورد نیاز را برای شکلگیری،تکمیل و حفظ اتحاد نشان میدهند؛ جزء استراتژیک:آزمون میکند که چگونه «انتظارات استراتژیک»و«ارزیابیهای کارآمدی اتحاد»،به عنوان پیشرفتهای اتحاد از طریق گامهای توسعه،تکامل مییابند؛
جزء عملیاتی:توسعه تحقیق،انتخاب معیارها و عملکرد استانداردها را به منظور مدیریت یک اتحاد توانمند،به بحث مینشیند.
در بین گامهای افقی،ما باید گامهای عمودی را که در برگیرنده گامهای افقی موردنظر هستند، مدنظر قرار دهیم.در هر گام عمودی-همانطور که از بالا به پایین حرکت میکنیم-مدیران باید جریانات عملیاتی و استراتژیکی را که بر هریک از گامهای افقی توسعه زیر منطبق هستند،مدنظر قرار دهند:
سطح اول:نیاز به شکلدهی یک اتحاد
بسیاری از شرکتها به محض اینکه متوجه میشوند به منظور بهبود عملکرد خود نیازمند یک تغییر جدی در استراتژیهای خود هستند دست به شکلدهی نوعی اتحاد با دیگران میزنند.درک این موضوع که شرکت باید عملکرد خود را بهبود بخشد از عوامل چندی نشات میگیرد که از آن جمله میتوان به رقابت جهانی،انسجام صنعت ساختار توزیعکنندگان و کانالهای عرضه و یا تغییرات تکنولوژی در آن شاخه خاص از صنعت اشاره کرد.
حتی گاهی مشکلات مربوط به کیفیت باعث میشود مدیران شرکتها دست به بازتعریف شایستگیهای پایهای (CORE COMPETENCY) خود بزنند و آن دسته از فرآیندهایی را که برای آنها مزیت نسبی در بر ندارد به دیگران واگذار کنند.در پارهای از اوقات بخش بازاریابی به دنبال توسعه سهم بازار ممکن است نیاز جدیدی را بیابد که بتواند آن را از طریق توسعه اتحاد با دیگران،پاسخ گوید.
سرآغاز هرگونه تغییری با آگاهی از مشکل مورد بحث شروع میشود،اما آگاهی از مشکل به تنهایی کفایت حل مشکل را از خود بروز نمیدهد،چرا که مدیران باید بدین درک نایل آیند که امکان بهبود سیستم وجود دارد.نکته مهم دیگر اینکه هرنوع ارتباطی در زنجیره تامین، سطوحی از ریسک یا عدم اطمینان را در بر خواهد داشت،بنابراین به واسطه هرگونه تغییری در استراتژی،پتانسیل بهبودی باید ظاهر شود که قدرت توجیه این سطح از ریسک را داشته باشد.
سطح دو:«پیگیری اتحاد»
در جریان پیگیری اتحاد،سازمانها تعریف مشروحی از استراتژیهای جدیدشان ارائه خواهند داد و تصمیمشان را به منظور پیگیری یک اتحاد مسالمتآمیز قطعی خواهند کرد.این امر زمینههای تحقیق به منظور کسب اطلاعات دقیق مرتبط با استراتژیهای جدید و همچنین ارزیابی دقیقی از یک شریک بالقوه را در بر خواهد گرفت.اهداف اولیه و اصلی موردنظر در این سطح،سریعا تحت بازبینی قرار گرفته و اهداف ثانوی به منظور تصحیح اهداف اولیه و تعیین سطح دسترسی خلق میشوند.در نهایت همین اهداف ثانوی به شناسایی مشخصات استراتژیک و عملیاتی-که سازمانهای درگیر در اتحاد به عنوان شرکای بالقوه اتحاد،ملزم به کنترل و رعایت آنها هستند-کمک خواهد کرد.
از طرفی دیگر،فرآیند تعریف معیار انتخاب به سازمانها اجازه میدهد که به شیوه مناسبی، تعداد سازمانهای طرف اتحاد را کاهش دهند. محققان در مطالعاتشان به این مهم دست یافتند که اکثر اتحادهای موفق زمانی اتفاق افتاده است که ارتباط بین شرکا در زمینه مواد،محصولات یا خدماتی توسعه داده شد که بهطور استراتژیک برای هردو شریک از اهمیت خاصی برخوردار بوده است.اما اینکه شیوه ممیزی و انتخاب تامینکننده باید دارای چه خصوصیاتی باشند تا بتوان از طریق آنها«تامینکنندگان ناب»را شناسایی و انتخاب کرد،از اهمیت شایانی برخوردار است.در کنکاش برای تعیین خصوصیات و ویژگیهای معیارهای ممیزی موثر ارزیابی و انتخاب تامینکننده،فاکتورهای زیر از اهمیت بسزایی برخوردارند:
جامع بودن:ملاحظه و مورد توجه قرار دادن معیارها و طبقهبندیهای مهم؛
قابل فهم و درک بودن:به کارگیری سیستمهای ارزشدهی مقداری؛
سادگی ریاضیاتی:سهولت محاسباتی؛
قابلیت اطمینان:سنجش یکسان و قابلیت درک عمیق و دقیق توسط ممیزان آموزش دیده؛
انعطافپذیر بودن:قابلیت به کارگیری در طول خریدهای مختلف.
فاکتورهای فوق،ویژگیهای یک ممیزی مناسب را برای ممیزی و ارزیابی یک تامینکننده ارائه میدهند.اما برای توسعه چنین سیستمی، به یک فرآیند گامبهگام به منظور ممیزی ارزیابی و انتخاب اولیه تامینکنندگان نیازمندیم تا بتوانیم توسط آن یک تامینکننده را ارزیابی،انتخاب و عملکردش را مورد بازبینی قرار دهیم.شکل(2)، ایجاد یک فرآیند گامبهگام باری ممیزی ارزیابی و انتخاب اولیه تامینکنندگان را به تصویر کشیده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 2-ایجاد ممیزی ارزیابی و انتخاب اولیه تامینکننده در ادامه،شرح مختصری از هریک از مراحل شکل 2،برای تشریح فرآیند در هر مرحله ارائه میشود:
قدم اول-«شناسایی معیارهای کلیدی به منظور ارزیابی تامینکننده»:ارزیابی اولیه تامینکننده معمولا شامل برخی از معیارهاست.مثلا خریدار ممکنست ساختار هزینه اجرای تحویل مورد انتظار،توانمندی فنی و فرآیندی،سیستمهای کیفیت و توانمندی مدیریت تامینکننده را ارزیابی کند.در هر حال این معیارها،مهمترین ملاحظات خریدار را آشکار میسازند.
قدم دوم-«وزندهی به هر معیار ارزیابی»:وزنها، عموما اهمیت نسبی هر معیار را در ارزیابی منعکس میکنند.یک سیستم وزندهی پویا در ارزیابی،انعطافپذیری سیستم را افزایش میدهد.
قدم سوم-«شناسایی و وزندهی به زیر معیارهای درون هر معیاری ارزیابی»:تعیین زیرگروهها و وزندهی به آنها دارای اهمیت بسیاری است.
خریدار چه وزنی را به هریک از این زیرگروهها اختصاص میدهد؟تعیین زیر گروهها به ممیز اجازه میدهد تا مستقیما روی مناطقی تمرکز کند که در فرآیند انتخاب تامینکننده بحرانی هستند.
قدم چهارم-«تعریف متریکهای ارزشدهی»: این قدم به این مهم میپردازد که معنای هر ارزش درون یک معیار اجرایی چیست؟مثلا در یک مقیاس 5 واحدی،تفاوت میان 5،4،3 کدام است؟
5:عالی-شدیدا فراتر از انتظار
4:خوب-فراتر از انتظار
3:متوسط-در حد کفایت
2:مساعد-برخی از انتظارات برآورده میشوند.
1:ضعیف-هیچ کدام از انتظارات برآورده نمیشوند.
باید توجه شود که یک سیستم ارزشدهی مبهم،ممکنست باعث شود تا کاربران مختلف به ارزیابیهای مختلفی دست یابند.
قدم پنجم-«ارزیابی مستقیم تامینکنندگان»: یک تیم چند تخصصی کار ارزیابی را انجام میدهد.خریداران مهلتی را مقرر میکنند تا هر تامینکننده،اسنادی را که برای حمایت از خود در ارزیابی اولیهاش مورد نیاز است،آماده سازد. اگر تجربه قبلی در خرید موجود نباشد،خریدار ممکنست نیازمند سندی برای اثبات توانایی اجرای تولید کنند.در خاتمه خریدار میتواند تامینکنندگان را مقایسه کرده و تامینکنندگان با امتیاز بالاتر را انتخاب و قرارداد خرید را بین چندین تامینکننده براساس نتایج ارزیابی تقسیم کند.تامینکنندگانی که حد اقل نیازمندیهای اجرای قابل قبول را دارند،قابل پذیرش هستند.
سازمانها با افزایش رقبای جهانی مجبور شدند سریعا فرآیندهای درون سازمانی را بهبود بخشند. نظریه زنجیره تامین شامل تمام فعالیتهای مورد نیاز برای ارائه یک محصول به مشتری نهایی بوده و مدیریت زنجیره تامین در واقع،مدیریت این فعالیتها در زنجیره تامین است. زنجیره تامین شامل سه حوزه تدارک، تولید و توزیع است. این تعداد لازمست تا حد اقل ارزش کل یا حد اقل امتیاز را در درون هر زیر گروه برآورده سازند.
خریدار باید به تامینکنندهای که در کسب حد اقل امتیاز با شکست مواجه میشود توجه کرده و نکات نیازمند بهبود را به وی متذکر شود. در برخی شرایط،مدیر خرید ممکنست منابعی را برای کمک به تامینکننده گسیل دارد که شامل آموزش،فرستادن مهندسان برای رفع مشکلات و سرمایهگذاری مستقیم باشد.مثلا اگر تامینکننده،فاقد توانایی تحویل مورد انتظار باشد،ممیز باید تصمیم بگیرد که اگر قابل اصلاح است،اصلاح شود.ذکر این نکته در اینجا لازم است که ممیزی،تنها ابزاری برای تصمیمگیری است.
قدم ششم-«مرور نتایج ارزیابی و تصمیمگیری در مورد انتخاب تامینکنندگان»:سازمانها، تامینکنندگان را برای تجارت آینده-نه صرفا برای یک قرارداد خاص-مورد ارزیابی قرار میدهند.ارزیابی تامینکنندگان قبل از اینکه شرکت نیازمند خرید شود،میتواند انعطافپذیری خرید را افزایش دهد،چرا که در هنگام نیاز به خرید،خریدار در وضعیتی است که به سرعت میتواند حرکت کند،فقط به این دلیل که قبلا تامینکنندگان شایسته و مطلوبش را انتخاب کرده است.بنابراین مهم است که ممیز، نقصهای هر تامینکننده را در طول ارزیابی،تعیین کند و توجه داشته باشید که ساختار مقیاسهای ارزیابی برای شرکتها ممکنست متفاوت باشد. مثلا شرکت ALCOA «مشکل»را یک اختلاف، عدم انطباق یا نیازمندی اشتباه میداند،در حالی که برای وی«نقص»یک انحراف کوچک در اجرا است و این عدم انطباقها،به راحتی پذیرفته میشوند و اثر مهمی روی خروجی فرآیند ندارند.
قدم هفتم-«مرور پیوسته و مستمر عملکرد تامینکننده»:ممیزی اولیه تامینکننده،اولین قدم در فرآیند ارزیابی است.اگر خریدار تصمیم به انتخاب یک تامینکننده براساس نتایج ارزیابی اولیه بگیرد،تامینکننده لازمست تا بهطور پیوسته نیازمندیهای اجرایی خریدارش را برآورده سازد.خریداران باید اجرای تامینکننده را به صورت دورهای،توسط بازخورد مستقیم کنترل کنند.
سطح سه:«تثبیت اتحاد»
پس از اعمال یک ارزیابی دقیق در مورد شرکای زنجیره تامین،-با به کارگیری معیارهای انتخاب توصیف شده در سطح دو-هر سازمانی میتواند گروه کوچکی را که به مرحله نهایی راه یافتهاند،به یک یا دو تامینکننده که بیشترین انطباق را با ایدهآل های آن سازمان دارند و همچنین بیشترین تعهدات را در قبال موفقیت اتحاد به گردن گرفتهاند،محدود کند.پس از انتخاب این شریک نهایی،دو سازمان به منظور شکلدهی یک اتحاد،متعهد میشوند.این تعهد میتواند از طریق یک توافق زبانی و شفاهی یا از طریق یک قرارداد کتبی رسمی ابلاغ شود.بعد از این مرحله،قراردادهای کتبی ممکن است اساسا به واسطه طول زمانی برقراری اتحاد،مفاد و مضمون،سطح رضایت و سطح جزئیات قرارداد تغییر کند.
علاوه بر مطالب فوق،به منظور تدوین یک قرارداد مکتوب،طرفین میبایست استانداردهای کارایی مورد انتظار را مشخص کنند.همچنین باید معیارهایی را به منظور مدیریت کردن رابطه و فرآیندها-برای رفع هرگونه مشکلات قابل پیشبینی-تعیین کنند.بعضی از سوالات مورد بحث در این زمینه عبارتند از:
طول زمانی ارتباط چگونه مدیریت شود و تحت چه شرایطی اتحاد فسخ خواهد شد؟
عدم تعادل در توان شرکا-وقتی که یک شریک از شریک دیگر قویتر است-چگونه مدیریت شود؟
عدم تعادلهای مدیریتی-وقتی که شرکای اتحاد در فراهمآوری حمایتهای مدیریتی یکسان از لحاظ تعداد ارتباطات و تماسهای کلیدی با هریک از سازمانهای مقابلشان قصور ورزند- چگونه مدیریت شوند؟
تضادهای مدیریتی-وقتی که عضوی از زنجیره تامین به رفتارهایی به مظنور آسیبزدن، باطل کردن یا به دست آوردن منابع کمیاب به هزینه شریک دیگر دست میزند-چگونه مدیریت شوند؟
سطح چهار:«به کارگیری و استمرار اتحاد»
یکی از توافقاتی که بین شرکاء در این مرحله به تصویب میرسد،منابعی هستند که به منظور تامین تعهد میشوند،و بدین ترتیب اتحاد بین شرکا آغاز میشود.هر شریک شروع به برآورده کردن منابعی که تعهد کرده است میکند و امیدوار و مطمئن ارتباطات باز را آغاز میکند.
بعد از یک دوره مطمئن زمانی،شرکا انتظارات عملکردی را برآورده میکنند و یا در برآوردن آنها با شکست روبرو میشوند.در مواردی که نتایج،انتظارات عملکردی را برآورده کرده یا حتی از آن سطح نیز تجاوز میکنند،هر دو سازمان از نتیجه اتحاد خشنود میشوند و سطح اعتماد بین شرکا افزایش مییابد،چرا که هر سازمان در مورد تعهداتش،صدق گفتارش را به اثبات رسانده است.اما در مواقعی که ارزیابی ابعاد استراتژیک و عملیاتی اتحاد،در نهایت نتیجه منفی را تصویر کنند،احتمال زیادی وجود دارد که شرکا در توافق مشترکی،رای بر خاتمه و فسخ اتحاد صادر کنند.البته باید توجه کرد که فسخ اتحاد همیشه دلالت بر کوتاهی در عملکرد ندارد بلکه ممکن است به واسطه تغییر در اهداف استراتژیک یک یا هردو شریک اتفاق افتد.در حالتهای دیگر،ممکن است اهداف موردنظر به سادگی حاصل شوند و دیگر نیازی به ادامه طولانیتر اتحاد وجود نداشته باشد.این موضوع علی الخصوص در مورد صنایع پویا با چرخه عمر کوتاهمدت در مشخصات فنی و محصول صادق است.
4-ساختارهای مختلف روابط
عامل اصلی و اولیه در تعیین نوع شبکههای تامینکنندگان،تعداد سازمانهای مرکزی است که بر شبکه استیلا دارند.در یک تقسیمبندی موجود،انواع شبکههای تامینکننده عبارتند از: شبکه KINGDOM ؛شبکه BARONY ؛شبکه REPUBLIC 1-4 شبکه KINGDOM :این شبکه زمانی متجلی میشود که یک سازمان واحد،موقعیت مرکزیت و هسته بودن را به خود اختصاص میدهد.(یک سازمان واحد در راس شبکه قرار میگیرد.)چنین شبکهای-از بالا به پایین- دارای یک ساختار سلسله مراتبی هرمی شکل است که در داخل آن،رقیبی برای KING (پادشاه)وجود ندارد و در واقع با دیگر KING ها در شبکههای مجاور رقابت میکند.
تامینکنندگان رده اول،دوم،سوم و...در این شبکه،مختص همان شبکه بوده و با KING دیگری کار نمیکنند.شکل(3)ساختار یک شبکه KINGDOM را به تصویر کشیده است. (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 3-ساختار شبکههای KINGDOM در این ساختار مواجهه،رویارویی و رقابت میان شبکههای مختلف KINGDOM وجود دارد،درحالیکه خلاقیت در سطوح مختلف شبکه تامین در ساختار مذکور،مختص همان شبکه است.زیرا تامینکنندگان هر KING متعلق به خود او بوده و امکان به اشتراکگذاری دانش، اطلاعات و نوآوریها محدود به همان شبکه است که این مهم از معایب شبکههای KINGDOM به شمار میرود.لازم به ذکر است که مواجهه و رقابت در درون ساختار KINGDOM میان تامینکنندگان همسطح(رده یکها،رده دوها و...)اتفاق میافتد.
2-4 شبکه BARONY :دومین نوع شبکه،شبکه "BARONY" است.یک شبکه "BARONY" زمانی متجلی میشود که چندین سازمان موقعیت مرکزیت یک شبکه را به خود اختصاص میدهند.در این شبکه، BARON کارخانجات دیگر را هدایت میکنند،اما توانشان برای کنترل شبکه در مقایسه با سازمان مرکزی در یک شبکه KING DOM بهطور قابل ملاحظهای کمتر است.در شبکههای BARONY به دلیل وجود رقابت میان BARON ،هر BARON سعی میکند محصولات خود را در حجمهای بزرگتر به منظور توجیه کردن هزینههای سربار،تولید، ساخته و به فروش رساند تا با توجه به«اقتصاد تعداد»به کارایی اقتصادی بهتری دست یابد. برخلاف KING ها که در شبکه خود رقیبی ندارند، BARON ها مجبورند با رقبای استراتژیک دیگر BARON های دیگر در شبکه خودشان)رقابت کنند.
یکی از مزایای شبکههای BARONY ، وجود پایگاههای تامین مشترک برای همه BARON هاست که در نتیجه آن،نوآوریها و خلاقیتهای فنی ایجاد شده از طرف تامینکنندگان به سرعت به همه BARON ها انتشار داده میشود که این امر،باعث ایجاد ارزش افزوده برای کل شبکه خواهد شد.شکل 4،ساختار شبکههای BARONY را تصویر میکند. (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 4-ساختار شبکههای BARONY در شبکههای BARONY ،به دلیل اینکه تامینکنندگان BARON ها مشترک هستند،بحث منبعیابی بیرونی کالاها مزیتی در این شبکه ایجاد نمیکند.چرا که تامینکنندگان مشترک، (به تصویر صفحه مراجعه شود) خدمات یکسانی را در اختیار BARON ها قرار میدهند.از جمله مزایای دیگر این شبکهها میتوان به دستیابی به نرخ بالاتر در نوآوری توسط تامینکنندگان مشترک برای BARON ها و کاهش هزینه ناشی از اقتصاد تعدادی که BARON ها برای تامینکنندگان در نظر میگیرند، اشاره کرد.
وجود چند BARON در شبکه میزان تسلط هر BARON را بر شبکه-نسبت به KING در شبکههای KINGDOM -کاهش داده و ساختار صنعت موردنظر را تحت تاثیر قرار میدهد.در ساختار BARON ،مواجهه و رقابت در سطوح مختلف،میان هر سطح(میان BARON ها،میان تامینکنندگان رده اول،میان تامینکنندگان رده در دنیای رقابتی امروز دیگر شیوههای مدیریت تولید گذشته کارایی خود را از دست دادهاند.
شرکتها امروزه نیازمندند تا یکپارچگی منظمی را در تمام فرآیندهای تولیدی ایجاد کنند. مدیریت اطلاعات،لجستیک و روابط سه فرآیند اصلی مدیریت زنجیره تامین است. دوم و...)برقرار است.شکل 5،ساختار مواجهه و رقابت لایهای را در یک شبکه BARONY تصویر کرده است. (به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل 5-رویارویی(رقابت)در شبکههای BARONY 3-4 شبکه REPUBLIC :سومین نوع شبکه، شبکه REPUBLIC است.این نوع شبکه زمانی ظهور پیدا میکند که هیچ سازمان مرکزی(قدرت برتر)در شبکه وجود ندارد.در این شبکه،هیچ یک از سازمانها،توان قابل توجهی نسبت به سایر سازمانهای درگیر در شبکه ندارند.بنابراین،یکی از تفاوتهای اساسی و اولیه در نوع شبکهها، سطح توانی است که سازمان یا سازمانهای مرکزی بر روی دیگر اعضای شبکه اعمال میکنند.
اولین تفاوت میان یک شبکه REPUBLIC و شبکههای KINGDOM و BARONY ، طبیعت مشتریان آنهاست.در شبکه REPUBLIC ،مشتریان،شرکتهایی هستند که محصولات را به مصرفکنندگان نهایی میفروشند،درحالیکه در شبکههای KINGDOM و BARONY ،مشتریان،خود مصرفکنندگان نهایی هستند.
به دلیل وجود مشارکت در ماشینآلات، دانش فنی و امکانات تولید در شبکههای REPUBLIC ،همافزایی مثبتی میان شرکتها ایجاد میشود که نتیجه این همافزایی،افزایش در راندمان هزینهها و توسعه تواناییها برای دستیابی به هزینههای رقابتی است.تبادلات تجاری در یک شبکه REPUBLIC از طریق زیرقراردادهای افقی میان شرکتهای درون شبکه انجام میگیرد. به دلیل اینکه اقتصاد تعداد در این شبکه،برای بقا حیاتی نیست،شرکتهای مرکزی قدرتمند ظهور پید نمیکنند.به عنوان یک نتیجه از بحث مذکور،روابط میان شرکا در این رویکرد،متقارن و یکسان است.اگرچه شبکههای REPUBLIC فاقد یک شرکت مرکزی یا گروهی از شرکتهای مرکزی است که ذات استراتژیک را برای شبکه رقم میزنند،اما کل سازمانهای درون شبکه باهم تشکیل یک اکوسیستم را میدهند که هریک نقش حیاتی را به عنوان یک کل برای شبکه بازی میکند.شکل(6)ساختار یک شبکه REPUBLIC را تصویر کرده است.و جدول(1)، به اختصار مجموعهای از ویژگیهای سه شبکه متمایز مورد بحث را جمعآوری کرده است.
5-رویکردهای مختلف در روابط خریدار -تامینکننده
رویکرد«رقابتی متخاصم»،از یک تئوری مبتنی بر تراکنش(مواجهه و فاکتورنویسی) سرچشمه میگیرد،چرا که تشریح میکند که چگونه سازمانها با یکدیگر به منظور کمینه کردن هزینههای تولید و تراکنش ارتباط برقرار میکنند. در دیگر سو،رویکرد«مشارکتی»،ارتباط تنگاتنگی با یک تئوری رفتاری و مبتنی بر مذاکره دارد.بنابراین تئوریهای متضاد فوق،از لحاظ«فرضیات»،توجه به«تئوری اقتصادی القایی از طرف بازار»و«تئوری رفتاری در سطح بین پرسنلی»با یکدیگر تفاوت دارند.محققان بسیاری روابط رقابتی متخاصم را مورد انتقاد قرار داده و روابط مشارکتی را به عنوان یک رویکرد مطمئن برای استیلا یافتن بر آینده روابط خریدار -تامینکننده مورد ستایش قرار دادهاند.با وجود این،هنوز هم سیستم رقابتی متخاصم و سناریوهای دیگر قابل رشد و ترقی هستند و عموما در عمل بروز میکنند.
در بررسی ارتباطات مابین طرفین درگیر در اتحاد-با توجه به توان جانهزنی در روابط خریدار-تامینکننده-سناریوهای مختلفی بروز میکنند که هرکدام از آنها از یکی از دو رویکرد جدول 1-خلاصه ویژگیهای سه شبکه BaronyṣKingdom و Republlc (به تصویر صفحه مراجعه شود) فوق و یا ترکیبی از آنها پیروی میکنند.جدول (2)سلسلهای از سناریوهای متمایز را در روابط گوناگون مابین خریدار و تامینکننده به تصویر کشیده است.سلولهای این شکل در یک چارچوب سه در سه برآنند که نه سناریوی متمایز را در ارتباطات خریدار-تامینکننده مشخص و ارائه دهند.
6-نتیجهگیری
امروزه شرکتها دریافتند که بخش خرید آنها میتواند بهطور فزایندهای در افزایش کارآیی و اثربخشی آنها موثر باشد و به همین دلیل شیوههای خریدشان را تغییر داده و سعی کردهاند تا برای کالاهای خود شیوه خرید مناسب را بیابند،به طوری که بخش خرید بتواند به عنوان جزیی از شرکت،اهداف استراتژیک خرید جزیی از شرکت،اهداف استرتژیک خرید شرکت را برآورده سازد.برای تحقق این امر هر خرید استراتژیک نیازمند یک برنامهریزی استراتژیک خرید برای کالای موردنظر است که معنای این سخن برقراری یک رابطه استراتژیک با تامینکنندگان است.آشکار است که برای تحقق این امر باید به تامینکنندگان شایسته و منتخب روابط استراتژیک برقرار کرد تادر جوار همکاری استراتژیک با آنها بتوان به مزایای رقابتی موردنظر دست یافت.
بههرحال برای آنکه مقدمات مربوط به این امر در یک فرآیند پیچیده و طولانی به خوبی برنامهریزی و هدایت شوند،چهار قدم اصلی زیر روند حرکت را تکمیل خواهند کرد:
1)اثبات نیازمندی استراتژیک جهت مشارکت؛
2)تکوین معیارها و فرآیند ارزیابی و انتخاب تامینکننده/شریک؛
3)رسمیت بخشیدن به شراکت با تامینکننده/ تامینکنندگان؛و
4)حفظ،توسعه و بهبود مشارکت با تامینکننده /تامینکنندگان.
منابع
1- MONCZKA R.,TRENT R.,AND HANDFIELD,R.B.(1998)."PURCHASING AND SUPPLY CHAIN MANAGEMENT", SOUTH-WESTERN COLLEGE PUBLISHING.
2- HANDFIFLD R B,AND NICHOLS ELJR, (1999)"INTRODUCTION TO SUPPLY,CHAIN MANAGEMENT",NEW JERSEY,PRENTICE HALL
3- COOPER R.,AND SLAMULDER R.(1999). "SUPPLY CHAIN DEVELOPMENT FOR THE (به تصویر صفحه مراجعه شود) LBAN ENTERPRISE INTERORGANIZTION COST MANAGEMENT",THE IME POUNDATION FOR APPLIED RESEARCH,INC., PRODUCTIVITY PUBLISHING.
4- DOWLATSHAHI S,(1999)"BARGAINING POWER IN BUYER.SUPPLIER RELATIONSHIPS",PRODUCTION INVENTORY MANAGEMENT JOURNAL
5-تیموری،ابراهیم-ارائه مدلهایی برای سیستم مدیریت زنجیره عرضه-پایاننامه دکترای مهندسی صنایع-دانشگاه علم و صنعت ایران- اسفند 1378.
6-ریاضی،افشین-طراحی یک رویه جهت ارزیابی،انتخاب و توسعه تامینکنندگان در مدیریت زنجیره تامین-پایاننامه کارشناسی ارشد مهندسی سیستمها-دانشگاه علم و صنعت ایران- پاییز 79.
دکتر مهدی غضنفری:عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت
افشین ریاضی:کارشناس ارشد مهندسی صنایع
مسعود کاظمی:کارشناس مهندسی صنایع